چهارشنبه دوم بهمن ۱۳۹۲ - 20:8 - سکوت -
سلام ورووووجکی مامان
اوومدم بگم.
مامان یه حال عجیبی داره.
یه ذره صبحها تهوع...
هی گرسنه میشه...
ببخشیدا نی نی جون روم به دیوار
اما هی اب دهنش جمع میشه...
هی خوابش میاد....
امروز یه بیبی چک استفاده کرده
باز مثل سه ماه پیش یه خط کمرنگ کمرنگ....
هم خوشحال هم نیست....
میترسه دوباره سراب باشه...
البته سه ماه پیش بعضی ازین علایم و نداشتم
مامانی جونم اگه هستی که خوش گلدی
اگه نیستی هم زودی بیا مامانی و از چشم انتظاری
و نگرانی بابت درمان نجاااااات بده
فرشته قشنگم ته دلم یه چیزی میگه هستی
راستی بابایی که ذوق من و میبینه به روی خودش نمیاره
میترسه امیدوار بشم و دوباره ضربه بخورم
اما من میدونم خواب بابایی جونت داره تعبیر میشه
بووووووووووووس بووووووووس بووس