جمعه سیزدهم دی ۱۳۹۲ - 3:41 - سکوت -
چند ماه پیش بود.
انار طعم دیگری داشت...
خیلی خوش طعم بود.....
۶روز هم از موعد مقرر گذشت.
بیبی چک...
منفی...
بعد چند ساعت یک خط کمرنگ مثبت...
ساعت ۱ شب بود...
تلفن به ابجی...
مبارکه....
یه حس شیرین وصف نشدنی.....
فراموشی همه غصه ها...
همه کاستی ها....
مسوولیت.....
بزرگ شدن.....
یه راز و نیاز طولانی......
یک خواب جذاب و شیرین
۷ صبح بیداری...
(از ذوق اینکه کجا برم از بدم)
کمر درد.......
مواجه شدن با یک صحنه بد.........
همش تبدیل شد به یک سراب.....
این بود ماجرای مادرانه من کمتر از ۶ساعت