دوشنبه شانزدهم دی ۱۳۹۲ - 0:58 - سکوت -
سلام تربچه جونی
بابایی امروز رفت شیراز
اما هواپیما اصفهان نشست و بعد سه ساعت برگشت مشهد.
فردا دوباره میره.
یه ماه میمونه اونجا.
واسه کار میره.دلم از حالا براش تنگ شده.....
دلم برا اینجا هم تنگ میشه...
واسه تو که دیگه خیلی تنگ میشه.
ببینم فسقلی هیچ حواست به مامان بابا هست؟
یا داری اون بالاها شیطونی میکنی؟
واسمون دعا میکنی گل خوشبو مامان؟
اگه کار بابایی درست نشه.....
ولش کن دلم نمی خواد برات درد دل کنم...![]()
قلب کوچیک تو هیچ وقت نباید با درد دلهای من غمگین بشه...
دوست دارم
عاشقتم...
زودییییییی بیا تو دلم![]()
بعدشم بغلم
شب بخیر